ادبیات داستانی ایران برای اقتباس، جنبه تصویری و دراماتیک کمتری دارد
به گزارش سبزا، سرویس کودک و نوجوان خبرنگاران (ایبنا)، فرنوش عابدی، نویسنده و کارگردان 38ساله انیمیشن ایران است که توانسته انیمیشن های پیروز متعددی را فراوری کند که هم در سطح جشنواره های جهانی و هم داخلی جوایز درخور توجهی را به دست بیاورد. نظر او را درباره انیمیشن اقتباسی، سطح مطالعه آثار ادبی کودک و نوجوان تألیفی در انیمیشن سازان و دلایل افت داستان پردازی و شخصیت پردازی در انیمیشن کودک و نوجوان ایران پرسیده ایم. این گفت وگو را در ادامه می خوانید:
- اگر بخواهیم صریح و بی پرده درباره انیمیشن ایرانی حرف بزنیم، شما آن را به طور کل با توجه به تمام جوانب ساخت و تبلیغ، در چه شرایطی می بینید؟
انیمیشین ایران از خیلی از کشورها بهتر است، در منطقه خیلی خوب است و حتی در آسیا هم خوب است و فکر می کنم جزو 10، 15 کشور فراورینماینده انیمیشن بویژه انیمیشن جشنواره ای در دنیا هم هستیم. با توجه به محدودیت ها و بودجه، اوضاع بدی ندارد؛ ولی خب می تواند بهتر هم گردد. درست است که در ایران نوپاست؛ اما از خیلی از کشورها قدیمی تر است و دست کم در منطقه حرف اول را می زند.
برای بهترشدن اوضاع مثل همه جا باید شایسته سالاری بیشتر باشد و به کسانی که متخصص تر هستند اطمینان بیشتری گردد. اکنون با یک موج عجیب وغریب مهاجرت انیماتورها روبه رو هستیم؛ دست کم در اطرافیان و دوستان من خیلی از افراد در زمینه های مختلف فنی، کارگردان، انیماتور، ویژوال و ... مهاجرت نموده اند. این خیلی نگران نماینده و زنگ خطر است؛ چون یک انیماتور 15، 20 سال طول می کشد تا به آن نقطه ای که باید، برسد و متأسفانه با رفتن هر متخصص انیمیشن- درست است که جایش به سختی پر می گردد- انیمیشن ایران فقیرتر می گردد. البته این شرح را هم اضافه کنم که متأسفانه بچه ها در خارج از کشور هم خیلی پیروز نیستند؛ ممکن است زندگی بهتری داشته باشند ولی کارشان خیلی خروجی امیدوارنماینده ای ندارد. این ناراحت نماینده است که می توانستند اینجا پیروز تر باشند؛ اما بنا به دلایلی مهاجرت می نمایند. همان طور که گفتم انیمیشن ایران ممکن است با این اوضاع روزبه روز فقیرتر گردد و بر کیفیت آثارش هم تأثیرگذار باشد.
- یکی از دلایل اینکه یک انیمیشن پرمخاطب می گردد داستان آن است. چرا امروزه داستان انیمیشن های ایرانی، خاطره انگیز و به یادماندنی نمی گردد؟ حتی بچه ها هم پس از مدتی آنها را به یاد ندارند؛ چه برسد به بزرگ ترها.
این فقط درباره انیمیشن ایران صدق نمی نماید؛ در کل، در همه جای دنیا دارد اتفاق می افتد، چه سینما و چه انیمیشن. معمولا فیلم ها خیلی به یاد ماندنی نیستند؛ به دلیل حجم فراوری زیاد یا دلایل دیگر، کمتر ماندگار می شوند برخلافِ انیمیشن های قدیم چه ایرانی، چه ژاپنی و چه آمریکایی. فقط هم انیمیشن نیست؛ در سینما هم این شرایط در تمام دنیا هست.
انیمیشن مثل هر چیز دیگری احتیاج به نگرش های تازه دارد. مسئولان و سیاست گذاران باید نگرش های تازه به این حوزه داشته باشد؛ چرا که باید قبول کرد انیمیشن ایران مثل خیلی از کشورها بدون حمایت دولتی وجود ندارد و به تنهایی قدرت زیادی ندارد. انیمیشن ایران وابسته به یاری های دولتی و حاکمیتی است؛ البته خیلی از کشورها همین طوری هستند و فقط ایران نیست. در خیلی از کشورها حکومت و دولت یاری می نماید در فراوری انیمیشن به خصوص انیمیشن های جشنواره ای. به این دلیل باید نگاه ها کمی عوض گردد؛ درواقع مدیران باید کمی خطرپذیرتر و به روزتر باشند. اکنون شرایط در مجموع امیدوارنماینده است. مرکز توسعه سینمای مستند تجربی و کانون پرورش فکری بچه ها و نوجوانان سعی می نمایند این دیدِ تازه را داشته باشند. مقاومت هایی هم ممکن است بگردد؛ اما به هر حال مدیران دلسوزی هستند که کوشش می نمایند این اتفاق بیفتد.
البته نمی توان تقصیر را فقط بر گردن سیاست گذار گذاشت؛ خودِ هنرمند هم شاید کم تقصیر نیست. به هرحال موج نو و نوآوری، احتیاج به خطرپذیری و اعتماد بیشتری به هنرمندان دارد.
- به نظر شما داستان و سوژه داستانی در انیمیشن های فراوریی چندسال اخیر چه تغییری داشته است؟ چه دلیلی باعث افت کیفیت و مجذوب کنندهیت آن شده است؟
ببینید روزگار این چنین است؛ در همه جای دنیا، عرصه ها و هنرها و مدیاها این گونه شده است که به دلیل فراوریات بالا، سخت تر است که ماندگاری اثر هم حفظ گردد؛ ولی همچنان با همین شرایط این امید هست که بتوان انیمیشن هایی ساخت که هم برای بچه ها و نوجوانان و هم کارهای جشنواره ای مجذوب کننده باشد. کار غیرممکنی نیست؛ به خلاقیت بیشتر و عواملی که اشاره کردم مثل حمایت ارگان ها احتیاج است. علاوه بر این ها، به نظر من یکی از عوامل این افت، دور شدن هر چه بیشتر از ادبیات است. اگر به ادبیات بیشتر رجوع و بازنگری ای در این باره انجام گردد، واقعا فراوریات ما مجذوب کننده تر می گردد.
- در فیلمنامه نویسی برای ساخت انیمیشن مهم ترین شاخصه چیست که باید رعایت گردد؟
یک نظریه ای هست که از قدیم بوده ولی الان به دلایل مختلف کمرنگ تر شده و آن این است که می گویند فیلمنامه ای انیمیشنی است که نگردد معادلی برای واقعیت آن پیدا کرد؛ البته این مسئله صددرصد نیست. فیلمنامه انیمیشنی خوب است که فقط بتوان در انیمیشن به سراغ آن رفت و معادلش یک فیلم سینمایی معمولی نگردد و اینکه فانتزی بیشتر و تخیل بیشتری داشته باشد. البته اکنون با پیشرفت جلوه های بصری و جلوه های ویژه می بینیم که فیلم های لایو اکشن و رئال ساخته می گردد که بازیگر دارد؛ اما قسمت اعظم آن انیمیشن و جلوه بصری است.
درنهایت یک فیلمنامه خوب آن است که مجذوب کننده باشد و حرف خوبی برای زدن داشته باشد. درواقع در انیمیشن فقط فیلمنامه مهم نیست و ساخت آن هم مهم است؛ یعنی فیلمنامه انیمیشن باید طوری نوشته گردد که بگردد خوب ساخت. معمولا من سعی می کنم هماهنگی را رعایت کنم و چیزی که می نویسم با چیزی که می سازم با هم رابطه تنگاتنگی داشته باشند؛ یعنی فرم و محتوا و قالب بی ارتباط با هم نباشند و فکر می کنم این از عوامل خوب بودن فیلمنامه انیمیشن است.
- شخصیت پردازی ها در انیمیشن های ایرانی را چطور ارزیابی می کنید؟
ما در شخصیت پردازی ضعف داریم: چه در انیمیشن و چه سینما. معمولا در انیمیشن شخصیت پردازی سطحی تر است و یکی از دلایلی که یک اثری، ماندگار نمی گردد این است که شخصیت های ماندگاری نداریم. شما رجوع کنید به فیلمنامه هایی که دوستش دارید و با آن خاطره دارید؛ معمولا این حوادث نیست که شما را خیلی جذب نموده و برایتان ماندگار شده است بلکه معمولا شخصیت های مجذوب کننده هستند که ماندگار می شوند. هر چقدر که شخصیت ها سطحی تر باشند، آن اثر زودتر فراموش می گردد. تماشاگر باید خودش را در آن شخصیت ببیند؛ یعنی آن روابط انسانی و منطق روابط انسانی و هم ذات پنداری تماشاگر، هر چقدر بیشتر در شخصیت ها رعایت گردد قطعا هم خودش مجذوب کننده تر می گردد و هم قصه. ما بدون شخصیت هیچ درام و کشمکشی نداریم. وقتی که کشمکش نداریم قصه ای هم نداریم و وقتی قصه ای نداریم اثر مجذوب کنندهی نیز نخواهیم داشت. بحث خیلی مفصل و طولانی است، قاعده و فرمول نیست که بگردد گفت چه کار می گردد کرد که شخصیت ها مجذوب کننده تر شوند؛ به هرحال باید شخصیت به فضای داستان بخورد و فضای داستان هم شخصیت مجذوب کنندهی ارائه کند. به نظر من این موضوع قاعده و اصول ندارد و یک مسئله غریزی و حسی است که شما یک شخصیت را دوست دارید یا نه.
- در صنعت انیمیشن دنیا، کتاب های زیادی به انیمیشن تبدیل شده و مانند آنها پرفروش هم بوده اند. به نظر شما دلیل این پیروزیت تجاری چیست؟ حتی از پیروزیت تجاری گذشته و در جذب فکر مخاطبان هم پیروز بوده اند. ارزیابی شما از دلایل پیروزیت انیمیشن های اقتباسی چیست؟
اقتباس یک تیغ دو لبه است که هم کار فیلم ساز را راحت می نماید و هم سخت. ادبیات داستانی غرب معمولا تصویری تر است و اقتباس از آن شدنی تر؛ اما ادبیات ایران و مشرق زمین کمی از این قضیه دور است و کمتر تصویری و دراماتیک است، هر چند که می گردد ادبیات مشرق زمین را به قصه های مجذوب کننده امروزی تبدیل کرد و خیلی کوشش ها شده و دارد می گردد و خیلی شکست ها هم به وقوع پیوسته و پیروزی های کمتر هم نصیب افراد شده است.
خیلی ها از جمله خود من کوشش کردم که از متون قدیمی و کهن و تازه ادبی ایران کار بسازم. کار سختی است و به علم فیلمنامه نویسی احتیاج دارد. اقتباس این نیست که شما از داستان رونویسی کنید و بگویید که این اقتباس شد. مثلا درباره اقتباس از کتاب های ارباب حلقه ها که خودم خیلی دوستش دارم و در دوران نوجوانی ما این اثر بیرون آمد، این طور نیست که هر کسی می توانست چنین اقتباس خوبی از آن سه کتاب داشته باشد؛ نه، کار سخت و بزرگی اجرا شده که چنین خروجی ای داده است. نشدنی نیست، موانعی هم هست؛ ولی می گردد به متون ایرانی هم برای اقتباس امیدوار بود. کار سخت، بنیادی و طولانی است که سال ها باید روی آن کار گردد. استثنائاتی شاید باشد مثل شاهنامه؛ ولی اقتباس در جاهایی می تواند کار را راحت تر کند، مثلا یک کتابی که قبلاً جواب پس داده و پیروز بوده اگر به درستی اقتباس گردد می تواند چه در فیلم و چه انیمیشن پیروز گردد.
اقتباس فقط بحث متون نیست؛ می تواند قصه های عامیانه باشد، قصه های فولکلور که دهان به دهان و سینه به سینه منتقل شده و حتی شاید مکتوب هم نباشد. آنها می توانند گنجینه و منابع خوبی برای اقتباس باشند؛ حتی ترکیب این ها یعنی ترکیب قصه های عامیانه و چندین افسانه و شخصیت هم می تواند منبع باشد ولی به مهندسی عجیبی احتیاج دارد. فیلمنامه نویسی مهندسی است، هنر مهندسی اتفاقات، کلمات و شخصیت ها و قصه ها و گره های داستانی. اگر شما مهندسی خوبی داشته باشید می توانید از قصه هایی که کسی فکرش را نمی نماید فیلم های خوبی اقتباس کنید. به طور کل، اقتباس کار سختی است و اقتباس ناپیروز هم زیاد داشته ایم.
نکته دیگری که می خواهم بگویم این است که وقتی ارباب حلقه ها داشت اقتباس می شد- قضیه برای بیست واندی سال پیش است- همان موقع هم هیچ تضمینی برای پیروزیتش نبود؛ چرا که یک قصه انگلیسی بود که خیلی ها به گوش شان نخورده بود یا شاید حتی کهنه و قدیمی به نظر می آمد و کسی فکرش را نمی کرد از آن بتوان فیلمی درآورد که مخاطب امروزی را راضی کند. شاید یکی از دلایلی که ما نمی توانیم اقتباس های زیادی داشته باشیم این است که فکر می کنیم متون کهنه و قدیمی هستند و برای تماشاگر، غیرامروزی و دوست نداشتنی؛ ولی فکر می کنم با تغییراتی می گردد این مشکل را حل کرد.
- تا به حال پس از مطالعه کتابی برایتان پیش آمده که بگویید کاش انیمیشن یا فیلمش هم ساخته گردد؟ و برعکس، پس از تماشا انیمیشنی دل تان خواسته، کتابش را هم داشته باشید؟
بله، خیلی پیش آمده است چه برای رمان ایرانی یا خارجی که من را به فکر انداخته باشد از روی آن فیلم یا انیمیشنی ساخته گردد. من خیلی دوست دارم از بوف کور صادق راهنمایی اقتباس کنم. باید پذیرفت که همان طور که گفتم، ادبیات مشرق زمین خیلی سخت سینمایی و تصویری است. این به معنای ضعیف بودن متون نیست. برخی متون تقریبا غیرممکن هستند یا سخت اند برای اقتباس و برخی متون راحت تر هستند. ما فکر می کنیم اقتباس از شاهنامه راحت تر از اقتباس از آثار صادق راهنمایی است. شاید هیچ وقت اقتباس خوبی از راهنمایی نداشتیم و حتی اقتباس خوبی از کافکا؛ چون من به شدت عاشق کافکا هستم و دوست دارم تمام کارهایش را به فیلم تبدیل کنم؛ ولی اقتباس از آثار کافکا هم سخت است. من اقتباس خوبی هم ردیف با خود کتاب های او ندیده ام؛ حتی در سینمای دنیا هم شما کمتر می بینید که اقتباس خوبی از کافکا شده باشد.
متأسفانه یا خوشبختانه به برخی از متون نباید دست زد و ظاهرا قرار است تا ابد متن بمانند. هدف اصلی مطالعه من در حقیقت همین است که من به جای اینکه فیلم ببینم، رمان می خونم تا بتوانم از دلش چیزی به دست بیاورم؛ ولی خب، عمر کفاف نمی دهد و آثار و کارها محدودند. من دو فیلم دارم، یک انیمیشن کوتاه به نام پیشخدمت که می گردد گفت پیروز ترین انیمیشن ایرانی در جشنواره های داخلی بود که سال 96 و 97 ساخته شد و تمام جوایز داخلی را گرفت. این اثر ترکیبی از مسخ کافکا و راهنمایی بود؛ یعنی مسخ نیست، راهنمایی هم نیست ولی تأثیرگرفته از هردوست. من این فرم اقتباس را دوست دارم. فیلم دیگری هم دارم به نام ملکوت که آن هم هیچ ربطی به ملکوت بهرام صادقی ندارد ولی منکر هم نمی گردد شد که به شدت تأثیرگرفته از آن است.
- آیا به کارگردانان انیمیشن در ایران پیشنهاد می کنید که کتاب های داستانی کودک و نوجوان تألیفی را بخوانند؟
متأسفانه این ایراد را خود من هم دارم که کمتر، قصه های کودک و نوجوان داخلی را می خونم. این خیلی بد است؛ چون تعداد محدودی که در این زمینه کتاب خواندم، چیزهای خیلی خوبی در آنها بود و مقدار خوب بودن شان برایم تعجب آور بود. اما خب، ادبیات دنیا این قدر گسترده است و کارهای خوب آنچنان زیاد است و وقت کم برای خواندن آنها که متأسفانه آثار داخلی در اولویت های آخر قرار می گیرد و فرد سعی می نماید که کارهای مهم تر و بزرگ تر را بخواند.
گاهی گذرا کارهای کانون پرورش فکری و انتشارات افقرا که کودک و نوجوان هستند خوانده ام و خیلی برایم مجذوب کننده بوده است. من ابتدا به خودم به عنوان نویسنده و کارگردان انیمیشن باید توصیه کنم که ای کاش بتوانم بیشتر کارهای داخلی را به خصوص کودک و نوجوان را بخوانم؛ ولی شاید هم آن آثار باید ما را پیدا نمایند. متن باید قدرت داشته باشد که راهش را باز کند و از جایی دیگر سر در بیاورد، نه اینکه جست وجویی برایش بگردد. متن باید خودش پیدا گردد. شاید قصه نویسی کودک و نوجوان در چنین قدوقواره ای نیست و شاید هم جست وجوی ما کم بوده است؛ به هرحال در این زمینه اشکال وجود دارد.
- به نظر شما اولین حرکت برای رونق حوزه انیمیشن های اقتباسی در ایران چیست؟
بیشتر کتاب خواندن هنرمندان یا پیشنهاد ارگان ها برای ساخت اثر که مجذوب کننده است و به من هم پیشنهاد شده. برای مثال، ارگانی با یک بودجه خوب، کتابی را به یک فیلمساز پیشنهاد بدهد. به نظر من با ساخته شدن چند اقتباس پیروز همه به سمت آن هجوم می برند؛ کما اینکه بعد ارباب حلقه ها و هری پاتر موج عجیب وغریب اقتباس ها آغاز شد.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران