مهمترین چالش های پیش روی توسعه اکوتوریسم در ایران
به گزارش سبزا، چالش های پیش روی اکوتوریسم را می توان به دو دسته چالش های زیست محیطی و چالش های فرهنگی، اجتماعی و مالی تقسیم کرد. از مهم ترین عواملی که روی هر دو دسته تأثیرات عمیقی دارند، برنامه ریزی صحیح و فرهنگ سازی همه جانبه است. فرهنگ سفر جمعی در قالب تور، با بهره گیری از تخصص شرکت های مجری هنوز در ایران نهادینه نشده است؛ امری که خود یکی از شاخص های توسعه یافتگی است. مردم کشورهای پیشرفته به سفرهای جمعی
مهمترین چالش های پیش روی توسعه اکوتوریسم در ایران
چالش های پیش روی اکوتوریسم را می توان به دو دسته چالش های زیست محیطی و چالش های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تقسیم کرد. از مهم ترین عواملی که روی هر دو دسته تأثیرات عمیقی دارند، برنامه ریزی صحیح و فرهنگ سازی همه جانبه است. فرهنگ سفر جمعی در قالب تور، با بهره گیری از تخصص شرکت های مجری هنوز در ایران نهادینه نشده است؛ امری که خود یکی از شاخص های توسعه یافتگی است. مردم کشورهای پیشرفته به سفرهای جمعی سازمان یافته و استاندارد بها می دهند و برای سفرهای کوتاه مدت آخر هفته و سفرهای درازمدت فصلی یا سالیانه خود از شش ماه یا حتی یک سال قبل برنامه ریزی می نمایند و حتی پس انداز مخصوص سفر دارند؛ زیرا می دانند سفر در کنار لذت بخش بودنش، ارزش ها و ابعاد تازهی به شخصیت آن ها اضافه می نماید و از این رو حاضرند هزینه هایش را هم بپردازند.
گردشگران بسیاری به تدریج از سفرهای صرفاً تاریخی در راستاهای تکراری، فاصله گرفته و به طبیعت گردی در راستاها و منطقه ها بکر و تازه، روی آورده است. تجربه جهانهای تازه و شگفت انگیز، آشنایی و حتی همزیستی کوتاه مدت با مردم و فرهنگ های گوناگون، انرژی گرفتن از طبیعت و غوطه ور شدن در جهانی ژرف آن، از احتیاجهای جدی انسان امروز است و هم از این روست که طبیعت گردی با همه جلوه هایش حرکتی نو در جهان است. اما سفر در ایران با این که در فرهنگ و ادبیات مردم ریشه ای قدیمی دارد، هنوز در مرحله سفرهای تاریخی به جای مانده و در آن نیز به لحاظ بهره مندی از تخصص و استانداردهای لازم، نوپا است و بدیهی است تا طبیعت گردی جدی و تخصصی فاصله ای قابل توجه دارد. فرهنگ سازی می تواند به تسریع فرایند مثبت تحولات سفر یاری کند؛ کاری که می بایستی نه فقط در سطح رسانه ها برای عموم، بلکه در سطح کتاب های درسی ابتدایی و قبل از آن، انجام گردد.
از مهمترین مزایای سفر جمعی در قالب تور، استفاده از تخصص و اطلاعات شرکت برگزار نماینده، جلوگیری از اتلاف وقت، امنیت بیشتر، سرعت بالاتر و حتی هزینه کمتر است. به همه اینها باید بهره مندی از فضای ارتباط جمعی محبت آمیز، آشنا شدن با انسان های هم فکر و هم سلیقه و بعلاوه یادگیری و تاثیرپذیری نسل ها از یکدیگر را اضافه نمود. در ایران چنین جا افتاده که گویی هزینه سفر با تور، بالاتر از سفر شخصی است؛ در حالی که اگر نیک بنگریم جمع هزینه هایی که ما در سفرهای شخصی مان بابت نداشتن اطلاعات و تخصص، اتلاف وقت، بهره مندی ناقص از سفر و دیدنی های آن، خستگی و بالارفتن ضریب خطر در رانندگی یا خطرات ناشی از حضور ناآگاهانه در طبیعت و ... می دهیم، خیلی بیشتر از هزینه ای است که برای یک تور استاندارد و تخصصی پرداخت می کنیم. ضمن آن که بها ندادن به استاندارد سفر همیشه و لزوماً ناشی از مشکل اقتصادی نیست؛ بسیار دیده ایم صاحبان ماشین های مدل بالایی که در کنار خیابان چادر زده اند. به طور کلی این نگاه در کشور ما وجود دارد که باید برای همه چیز هزینه کرد، الا سفر. سفر به هر صورت، باید مقرون به صرفه تمام گردد. اما این دیدگاه فقط در خصوص سفرهای داخلی ملاحظه می گردد؛ در حالی که مردم برای سفر خارجی، خیلی راحت هزینه می نمایند. از دلایل تفاوت یاد شده، این است که مردم ما به دیدنی ها و ارزش های طبیعت اطراف و جامعه خودشان بهای کافی نمی دهند و یا در واقع آنها را نمی شناسند. با یک مقایسه ساده بین تور پنج روزه بیابان لوت و کلوت های ما و تور نیم روزه صحرای دوبی، موضوع روشن تر می گردد. در سفر بیابان لوت و کلوت ها، شما از یکی از جاذبه های منحصر به فرد بیابان های جهان بازدید می کنید و در طول پنج روز از تمامی خدمات تخصصی شامل راهنمایی، اقامت، حمل ونقل، پذیرایی کامل در کلیه وعده های غذایی، برقراری امنیت در محیط های طبیعی و ... بهره مند می شوید و ضمن آن اطلاعات علمی کافی هم دریافت می کنید (گاهی حتی از اساتید فن برای توضیحات علمی در این سفرها دعوت شده است). هزینه چنین سفری در سال گذشته، برابر175000 تومان بود؛ در حالی که تور کمتر از یک روزه صحرای دوبی که در طول آن کار خاصی هم، بجز چرخاندن مردم با ماشین های فورویل بر روی تپه های ماسه ای و در نهایت بر پا کردن پایکوبی و دستی در آخر شب نمی نمایند، حدود 100 هزار تومان قیمت دارد. تا زمانی که مردم ما ارزش جاذبه های کشور خود را نشناسند، موازنهٔ آمار جهانگردی در کشور ما منفی خواهد بود. بدیهی است تصحیح این دیدگاه ها ، احتیاج به فرهنگ سازی عمیق و برنامه ریزی شده دارد.
چالش دیگر، آگاهی جوامع میزبان نسبت به ارزش جاذبه های طبیعی، فرهنگی و تاریخی خود است. آن ها باید به این جاذبه ها مانند یک دارایی نگاه نمایند. در غیر این صورت، خودشان با دست خودشان آن ها را نابود می نمایند؛ درخت های با ارزش را می برند، زباله می ریزند، چشمه و رودخانه را آلوده می نمایند، گوزن هایشان را می کشند، گلزارها و مراتع را لگدمال می نمایند، روی دیوار قلعه قدیمی شعار می نویسند و بالاخره خانه و باغچه هایشان را آباد نمی نمایند و ... و همه این ها یعنی ضربه به منابع اکوتوریسم و توسعه پایدار. برگزاری کلاس های آموزشی، تشویق و دادن جایزه، جمع آوری اطلاعات بومی ها در قالب پروژه های تعریف شده، دادن تسهیلات به مردم جوامع میزبان برای تجهیز امکانات پذیرایی و اقامت و... از جمله راه چارههای زیبایی است برای نهادینه کردن تدریجی حفاظت از محیط زیست، منابع اکوتوریسم و ارزش های فرهنگی و تاریخی جوامع و در نهایت توسعه پایدار.
از سوی دیگر فرهنگ سازی بی رویه در زمینه معرفی جاذبه های طبیعی و رفتن به طبیعت، بدون تأکید بر استانداردهای توریسم مسئولانه، روش صحیح حضور در طبیعت با استفاده از تخصص و اطلاعات شرکت های مجاز و متخصص در طبیعت گردی، خود موجب آلودگی های زیست محیطی، ضربه به منابع اکوتوریسم و حتی خطر آفرینی برای گردشگر ها می گردد.
از مهم ترین چالش ها نداشتن برنامه ریزی کلان، فقدان طرح جامع اکوگردشگری در سطح کشور و نداشتن تبلیغات اصولی است. راستا های اکوگردشگری در ایران، با این همه وسعت و تنوع، هنوز شناسایی و تدوین نشده اند و به علت این ناشناختگی، آن ها را تبلیغ هم نمی توان کرد. در نتیجه یا تبلیغ نداریم یا اگر هم داشته باشیم، سازمان یافته و هدفمند نیست و معمولاً منجر به هجوم بی رویه مردم به این منطقه ها می گردد. نمونه شاخص این امر بلایی است که بر سر تنگه واشی آمده است. برای مثال حتی در خصوص تنگه واشی که با هجوم جمعیت و تخریب روز افزون رو بروست، چنانچه مردم منطقه آموزش ببینند، در صورت سپردن مدیریت اکوتوریسم منطقه به دست آن ها و سهیم کردنشان در منافع حاصل از آن، خود روش های تازه و منطقی حفاظت از محیط زیست و جاذبه های طبیعی و فرهنگی منطقه را طراحی و پیاده خواهند کرد و مانع آسیب به منطقه خواهند شد.
در اثر عدم شناسایی منطقه ها اکوگردشگری و بها ندادن به آنها، زیرساخت های لازم در این منطقه ها نیز ایجاد نمی گردد. در حال حاضر بجز در بعضی راستاهای معروف مانند دماوند و علم کوه و ... ، در بسیاری از راستاها نقشه و تابلوی راهنما، بروشور، پست امدادرسانی، سیستم هوایی نجات (احتیاج مبرمی که هنوز فکری برای آن نشده است)، سرویس های بهداشتی، امکان باز گرداندن زباله، وسایل نقلیه برای حمل افراد یا چهارسرانجام برای حمل ونقل بار، امکان اقامت (کمپ، پناهگاه، چادر)، امکان پذیرایی و تهیه غذای گرم و سالم، راهنمای متخصص و ... وجود ندارد. در نتیجه بار فراهم کردن تمامی این امکانات، از مبدأ تا مقصد، با صرف وقت، انرژی و هزینه های سنگین تر بر دوش شرکت مجری تور طبیعت است و این در حالی است که بعضی مردم فکر می نمایند چون به هتل نمی فرایند، برای مثال باید تور طبیعت گردی بیابان لوت را مقرون به صرفه تر از تور شهرگردی اصفهان یا شیراز بخرند.
چالش مهم دیگر، فعالیت دفترها و گروه های غیرمجاز یا مجاز غیرمتخصص در زمینه طبیعت گردی است. در درجه اول متولیان دولتی جهان گردی و محیط زیست نمی توانند نظارتی بر کار این گونه دفترها داشته باشند. آنها معمولاً توریسم مسئولانه را سرلوحه فعالیت های خود قرار نمی دهند و از آنجا که نمی خواهند هزینه نمایند، جوامع محلی را به کار نمی گیرند و درواقع هیچ درآمدی به منطقه تزریق نمی نمایند؛ درنتیجه مردم بومی هم تشویق نمی شوند که منابع خود را حفظ نمایند. بنابراین آنها نه تنها به توسعه پایدار یاریی نمی نمایند، بلکه به آن ضربه هم می زنند. از سوی دیگر به علت عدم ارائه خدمات تخصصی و رعایت نکردن استانداردها، موجبات نارضایتی گردشگر ها را فراهم نموده و گاه حتی امنیت آن ها را به خطر می اندازند. افزون بر این، آن ها از هر راستای و به هر طریقی وارد طبیعت می شوند؛ هیچ آموزش و اطلاعاتی به مسافران خود در زمینه حفاظت از محیط زیست و ارزش جاذبه های طبیعی نمی دهند و در نهایت همه این ها موجب آلودگی و ضربه به محیط زیست، منابع اکوتوریسم و اساساً فرهنگ سفر جمعی می گردد.
در درجه دوم دفترهای غیرمجاز به علت آن که اولاً هزینه های سربار مانند اجاره بهای دفتر مجاز با سند اداری یا تجاری، مطابق با ضوابط سازمان جهان گردی، بیمه، اقتصادیات، هزینه پرسنلی، و ... ندارند و ثانیاً هزینه خدمات تخصصی مانند سفرهای تحقیقاتی، تهیه اطلاعات، چاپ بروشور، راهنمای متخصص، خدمات محلی، قاطر امداد و تمامی لوازم آسایش مسافران را پرداخت نمی نمایند، می توانند تورهای به ظاهر هم نام با تورهای استاندارد را با قیمت پایین تر بفروشند. گروه های غیرمجاز گاه تا بدانجا پیش می فرایند که تور خود را، بدون آنکه واقعاً به راستا و جاذبه های آن آشنا باشند، همزمان با شرکت متخصص اعلام می نمایند. و برای جبران نقص ناشی از عدم اطلاعات خود، در محل اجرای تور، گروه خود را در پی راهنمای شرکت متخصص روانه می نمایند. جالب این جاست پولی که آن ها از مردم بابت تور غیرمجاز خود دریافت می نمایند، اگر چه به ظاهر پایین تر از هزینه تورهای استاندارد است، اما چون خدمات لازم را ارائه نمی دهند و تنها درصد پایینی از آن را هزینه می نمایند یا تقریباً هزینه نمی نمایند؛ در مجموع، سود این گونه تورها بالاتر از سود تورهای استاندارد است. مردم هم فکر می نمایند پول کمتری پرداخت نموده اند؛ غافل از آن که برابر با هزینه ای که داده اند، خدمات لازم را دریافت ننموده اند. این فعالیت های موازی، موجب هرج ومرج و ضربه به شرکت های مجاز و متخصص و تور استاندارد طبیعت گردی با قیمت واقعی است. در شرایطی که شرکت های متخصص باید بتوانند امکانات اقتصادی خود را برای توسعه کار خود و شناسایی هرچه وسیع تر جاذبه های طبیعت ایران و تدوین مستندات آن به کار گیرند، ناگزیر می شوند با صرف هزینه و انرژی بیشتری به جبران خسارت های اقتصادی و فرهنگی فعالیت این گونه دفترها بپردازند.
از دیگر چالش ها، باید به کافی نبودن تعداد راهنماهای متخصص طبیعت گردی نسبت به تقاضای موجود این گونه تورها و وسعت و تنوع جاذبه های طبیعی ایران اشاره نمود. از سوی دیگر معدود اکوتور لیدرهای آموزش دیده نیز، اگر چه از نظر تئوریک اطلاعات قابل قبولی دارند؛ از نظر عملی، برای حضور در طبیعت، آمادگی بدنی، مصمم بودن، قاطعیت لازم و راهنمایی خود و گروه، توانایی و کارآیی کافی را ندارند. راه چاره این است که تعداد موسسات آموزشی استاندارد افزایش یابد، کلاس ها در سطح وسیع تری برگزار گردد و سرفصل های درسی تازه و آموزش های عملی حرفه ای تر به دروس و آموزش های قبلی اضافه گردد و نیز اعطای گواهینامه راهنما مستلزم امتحانات سخت تر و جدی تری باشد. بعلاوه آموزش رسمی راهنمایان محلی در منطقه ها اکوگردشگری، یکی دیگر از راه کارهای موثر است.
بعضی مصوبه ها و تدوین و اجرای قوانین و مقررات دست و پاگیر، بدون توجه به ساختارهای خاص اکوتوریسم، از جمله چالش های مورد بحث است؛ مانند قرار گرفتن تشکیلات اداری جهانگردی و بالطبع اکوتوریسم در زیر مجموعه میراث فرهنگی و محدودیت استفاده از بنزین. شرکت های طبیعت گردی برای مطالعات میدانی، شناسایی و طراحی راستاهای بکر و تازه، احتیاج به سفرهای تحقیقاتی دارند که باتوجه به محدودیت بنزین امکان پذیر نیست. نظربه محدودیت پمپ های گاز، گازسوز شدن وسایل نقلیه این شرکت ها نیز یاریی نمی نماید.
اجاره دادن منابع طبیعی و واقع ثروت ملی، مثل مراتع، جنگل ها و حریم سواحل و صدور مجوز ساخت مجموعه های به اصطلاح تفریحی و اقامتی در این منطقه ها، معمولاًبه علت عدم نظارت قوی از سوی سازمان های ذیربط و عدم رعایت استانداردهای اکوگردشگری، زیست محیطی و ویژگی های ساخت وساز بومی، بسیار مخرب و از مهمترین چالش ها است که ضربه آن ها مستقیماً به منابع اکوگردشگری وارد می گردد. نمونه های شاخص این شرایط در جنگل ها و مراتع ماسال و سواحل خزر مشاهده می گردد.
بعلاوه اجرای طرح های غیرمسئولانه مانند ساخت اکوموزه روستایی گیلان در جنگل های سراوان، از این قبیل است که اگرچه بسیار مجذوب کننده و دیدنی است، ولی به لحاظ مکان یابی هم منجر به تخریب محیط زیست شده و هم به علت آن که در محیط های زنده روستایی ایجاد نشده است، جوامع بومی را درگیر و فعال نمی نماید و در نتیجه کارآیی لازم را ندارد.
نقص در ناوگان حمل ونقل، سیستم های تهویه، صوتی و تصویری اتوبوس ها، رانندگان غیرحرفه ای و آموزش ندیده و مسائل تهیه بلیت قطار و هواپیما برای تور و ... از دیگر چالش ها است.
توجه و نگاه ارگان های دولتی درگیر در این مقوله را چگونه ارزیابی می نمائید؟
تشکیل کمیته ملی طبیعت گردی و اختصاص بخشی از تشکیلات اداری سازمان جهان گردی به طبیعت گردی و برگزاری سمینارهای مرتبط که اخیراً شاهد آن هستیم، قابل تقدیر است؛ اما با این همه نسبت به تقاضای موجود و وسعت و تنوع جاذبه های طبیعی کشور، از کارایی و کفایت لازم برخوردار نیست. زمانی می توان نگاه ارگان های دولتی به این موضوع را قابل اتکا دانست که به تهیه طرح جامع اکوتوریسم کشور، با استفاده از تجربه کشورهای پیروز در این زمینه و با تکیه بر قابلیت ها و ظرفیت های اکوگردشگری خاص و بومی کشور، همت گمارند. در حالی که ما هنوز حتی یک سایت قوی اطلاع رسانی در زمینه اکوتوریسم کشور نداریم.
نکته مهم دیگر آن است که در واحدهای نظارت سازمان، معیارهای دقیقی برای نظارت بر کار دفاتر وجود ندارد و اخیراً به علت تب طبیعت گردی و موجی که در جامعه راه افتاده است، افزون بر گروه ها و دفترهای غیرمجاز، تعداد دفترهای مجازی که در بردن گوی طبیعت گردی از یکدیگر سبقت می گیرند و به گونه ای غیرتخصصی و خطرآفرین تورهای طبیعت اجرا می نمایند، زیاد شده است. اخیراً حتی بعضی شرکت های مهندسی سازنده ویلا در شمال هم یک پسوند طبیعت گردی به فعالیت هایشان اضافه نموده اند و برای آن بیش از کار ساخت وساز خود تبلیغ می نمایند. افزون بر اینها، نهادهای دیگری نیز در زمینه طبیعت گردی به فعالیت های موازی با شرکت های مجاز و متخصص مشغول هستند، که هم نوع فعالیت و مجوزشان ناتعیین و هم متولی آنها نامعلوم است. یکی از این نهادها، NGO ها هستند. معلوم نیست که بالاخره صادرنماینده مجوز NGO ها، وزارت کشور است یا بخشی از تشکیلات سازمان جهان گردی؟ ای بسا NGOهای صاحب مجوزی که در اساسنامه های خود انواع فعالیت های بی ارتباط با یکدیگر را نوشته اند؛ اما تنها کاری که می نمایند تورگردانی طبیعت است؛ آن هم با امکانات رایگانی مانند دفتر و بودجه های دولتی و گاه بین المللی نهادهای دیگری مانند فرهنگ سراها و مهم تر از همه باشگاه طبیعت گردی دولتی مستقر در خود سازمان هم از این قبیل هستند که سخن درباره آن ها را باید به جایی دیگر موکول کرد. به نظر شما آیا همه این ها موجب ضربه به اکوتوریسم کشور نمی گردد؟ در این میان تکلیف دفترهای مجاز و متخصص چه خواهد بود؟
لازم است نوع مجوز شرکت های طبیعت گردی از مجوز تورگردانان عام فرهنگی و شهرگردی متمایز گردد. دفترهای متخصص طبیعت گردی باید پس از ارزیابی نحوه فعالیت، کادر فنی و ظرفیت هایشان، شناسایی شده و سپس مجوز خاص آن ها صادر گردد. بعلاوه سازمان جهان گردی می بایستی تکلیف خود را با تمامی نهادها و دستگاه هایی که به صورت موازی با دفترهای مجاز و ضابطه مند به کار تورگردانی، اعم از تورهای طبیعت یا فرهنگی، می پردازند روشن کند.
بخش خصوصی برای ترتیب دادن تورهای تخصصی گردشگری در کشور هم اکنون در چه شرایطی قرار گرفته است؟
متأسفانه به علت اینکه هیچ چارچوب تعیین و مدونی برای فعالیت های تخصصی طبیعت گردی در بخش خصوصی وجود ندارد، از دفترهای فعال در طبیعت گردی معیار و استانداردهای لازم درخواست نمی گردد؛ در نتیجه اجرای تورهای تخصصی استاندارد، با نگاه توریسم مسئولانه و خدمات قابل قبول، به امان خدا رها شده است و تنها و تنها به وجدان، طرز تفکر و نگاه مدیران بخش خصوصی بستگی پیدا نموده است تا شاید بتوانند در حد امکان و تا جایی که به حیطه فعالیت آنها مربوط می گردد، تورهای موردنظر را به گونه ای تخصصی برگزار نمایند. اگرچه از دست چنین مدیرانی هم، در جایی که چگونگی اجرای تور به زیرساخت ها و عرصه های کلان تر، مربوط به دولت، بستگی پیدا می نماید، کاری ساخته نیست. دیگر آن که نگاه بازاری، سودجویانه و غیرمسئولانه بعضی فعالان بخش خصوصی و اجرای تورهای سطح پایین و به اصطلاح شاد شاد که فقط و فقط با جک و دست و پایکوبی و .... به سرانجام می رسد، از یک سو باعث پایین آمدن سطح سلیقه مخاطب یا مسافران می گردد و از سوی دیگر وجهه سفر با تور را خراب می نماید. اما با این همه، با یک دیدگاه امیدوارانه می توان گفت کار اصولی و تخصصی، اگرچه به وسیله تعداد کمی از دست اندرکاران بخش خصوصی انجام گردد، آرام آرام، سطح توقع و سلیقه مردم را بالا برده و بقیه نیز مجبور می شوند کار خود را به استانداردها نزدیک نمایند و این فرایندی است که هم اکنون شاهد آن هستیم.
شرکت کلوت هم اکنون از چه توان و تخصصی برای تورهای تخصصی برخوردار است و چه برنامه ای برای فصل پاییز تدارک دیده است؟
کلوت بنیان گزار طبیعت گردی تخصصی در کشور به شمار می رود. با پشتوانه مطالعاتی و کادر اجرایی و پرسنل ورزیده، از ظرفیت قابل توجهی برای برگزاری تورهای تخصصی طبیعت گردی برخوردار هستیم. کلوت هم اکنون در بیش از 90 نقطه و روستای نزدیک به تهران سفرهای طبیعت گردی یک روزه و در بیش از 100 راستا طبیعت گردی در جای جای ایران، سفرهای طبیعت گردی چند روزه برگزار می نماید. این سفرها برای ملاقات و آشنایی با جلوه های ناب و گوناگون طبیعت ایران و بعضی نقاط جهان، از کوه های بلند تا جنگل های انبوه و باستانی ، بیابان های وسیع، آبشارها، تالاب ها، جزیره ها و ساحل های زیبا، حیات وحش و منطقه ها حفاظت شده، روستاهای شگفت انگیز و زیبایی های فرهنگی و تاریخی مردم این نواحی در نقاط بکر و دست نخورده، ترتیب داده می شوند. زیبایی هایی که گاه در جهان منحصر به فرد هستند؛ مانند کلوت های بیابان لوت. سفرهای کلوت بر سه دسته اند: طبیعت گردی، فرهنگی و یا ترکیبی از هردو. سفرهای نوع دوم و سوم برای همگان و همه گروه های سنی قابل استفاده است. بسیاری از سفرهای مورد بحث با فعالیت ورزشی مانند راه پیمایی، کوه پیمایی یا دوچرخه سواری و اسب سواری همراه هستند؛ در حالی که بعضی از آن ها نیز فقط برای ملاقات از آثار تاریخی و فرهنگی منطقه ها بکر یا ملاقات از آداب و رسوم و جشن های آیینی خاص یک منطقه مانند مراسم پیر شالیار، زندگی عشایر یا روستاهای شگفت انگیز صورت می پذیرد. در بسیاری این ملاقاتها، در طول سفر امکان زندگی و آشنایی نزدیک با نحوه زندگی و فرهنگ مردم جوامع میزبان و عناصرآن مانند لباس، موسیقی، هنر و صنایع دستی آن ها وجود دارد که خود بر لذت و ارزش این گونه سفرها می افزاید.
کلوت با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی گروه تحقیق خود، در هر فصلی حداقل 2 برنامه سفر تازه طراحی می نماید و بدین ترتیب از یک سو بر توان و دامنه فعالیت هایش می افزاید و از سوی دیگر به احتیاج همراهان قدیمی برای ملاقات از منطقه ها تازه، پاسخ می دهد؛ هرچند سفر به طبیعت، برخلاف ملاقات از یک اثر تاریخی، همیشه از قابلیت تکرار برخوردار است؛ زیرا طبیعت در هر فصل و در هر زمان، رنگ و بوی خاص خود را دارد.
در تقویم سفرهای پاییزی کلوت، سفر به منطقه ها جنگلی برای ملاقات از طوفان رنگ ها در پاییز مانند جنگل ابر، لارنه، جهان نما، شصت کلاته، باران کوه، قلعه مارون، آبشار لاتون، جنگل و آب گرم گیلده و ... تدارک دیده شده است. بعلاوه سفرهای کویری مانند سفر به کویرهای مصر، یزد، ساغند، طبس، قصر بهرام و مرنجاب و سفرهای دامنه گردی در روستاها و کوه پیمایی در کوهستان مانند سفر به روستاهای آرمیده در دامنه های بینالود، از جمله سفرهای فصل پاییز کلوت هستند. سفر به کلیمانجارو و دشت سرنگتی و سافاری های ملاقات از حیات وحش آفریقا، راه پیمایی های جالب و شورانگیز در نپال، کوه پیمایی تا کمپ اصلی اورست، ملاقات از شگفتی های هند و نوستالژی سمرقند و بخارا و... از جمله سفرهای برون مرزی کلوت در شش ماه آینده هستند.
منبع: راسخون