7 دلیل سرانجام بندی ضعیف قورباغه؛ ملغمه ای از فیلم های تخیلی، هندی و آمریکایی!

به گزارش سبزا، معمولا سریال های ایرانی خوب آغاز می شوند، معمولی ادامه پیدا می نمایند و ضعیف به سرانجام می رسند. گویا دیگر این موضوع به یک رویه در سریال های ایرانی تبدیل شده و قرار نیست کسی خلافش را ثابت کند. ضعف در فیلم نامه نویسی مشکل اساسی و عمده ی فیلم ها و سریال های ایرانی است و همین ضعف آسیب زیادی به کیفیت آثار می زند. برای ساختن یک سریال چند قسمتی، ایده ای در ذهن کارگردان می آید، آن را کمی بسط می دهد و در ادامه از پرداخت درست و منطقی داستانش باز می ماند. سریال های شبکه نمایش خانگی به خوبی این ضعف را نشان می دهند. اگر بخواهیم برای سرانجام بندی سریال های ایرانی عنوانی انتخاب کنیم، سمبل کردن بهترین عنوان خواهد بود. کارگردانان با سرهم بندی همه چیز می خواهند سروته قضیه را هم بیاورند و کار را به سرانجام برسانند. این نقطه ضعف ها و نقص ها در آخرین قسمت قورباغه هم مشهود بود و به کلیت کار ضربه زد.

7 دلیل سرانجام بندی ضعیف قورباغه؛ ملغمه ای از فیلم های تخیلی، هندی و آمریکایی!

جهت دریافت خدمات نکات طراحی ویلا با گروه ساختمانی آبان در ارتباط باشید. گروه آبان با سالهای تجربه طراحی معماری و ساخت و مشارکت در پروژه های ساختمانی ویلا و باغ کوچک و بزرگ بهترین انتخاب جهت مشاوره و اجرا میباشد.

هومن سیدی که می خواست با قورباغه فضای تازه ای را در سریال های ایرانی باز کند، در آخرین قسمت این سریال، مخاطبانش را به کلی ناامید کرد تا ثابت کند، فرم به تنهایی نمی تواند مخاطب را راضی کند. نگاهی به ضعف های آخرین قسمت قورباغه و انتها بندی ضعیف این سریال داریم که در ادامه می خوانید.

1. سفر به تایلند

رامین که برای رفتن از یک نقطه شهر به یک نقطه دیگر با مشکل روبرو بود، ناگهان تصمیم می گیرد راهی تایلند گردد! او وقتی می فهمد ماده هیپنوتیزم نماینده در تایلند کشت می گردد بدون هیچ مقدمه ای می گوید که باید به تایلند برود و خیلی سریع کارهایش انجام می گردد و هواپیمایش در بانکوک روی زمین می نشیند. کارگردان برای اینکه این سفر توجیه منطقی داشته باشد، با زیرنویس کردن 40 روز بعد خودش را راحت نموده و دیگر پیگیر شخصیت هایش در این مدت نشده است.

سفر رامین از تهران به بانکوک طوری نشان داده می گردد که انگار او از تهران به اصفهان رفته است. اگر قبول کنیم که مشکل ممنوع الخروجی رامین حل شده، ولی این سفر آنی و ناگهانی به کشوری کیلومترها آن طرف تر به این راحتی نخواهد بود. بعد مگر پول رامین را خواهر و دامادش بالا نکشیده بودند، پس او انقدر سریع، پول سفر را از کجا جور کرد و راهی شد؟

اصلا چه لزومی داشت عوامل سریال برای یک قسمت خنثی و معمولی این همه راه به تایلند بروند و کلی پول خرج نمایند. گفته می گردد قرار بوده قسمت هایی که در تایلند فیلم برداری شده، دو قسمت باشد که باز هم توجیه منطقی برای دریافت سکانس هایی فوق العاده معمولی در یک کشور خارجی نیست. اگر قسمت آخر در تهران یا هر شهر دیگری ساخته می شد، هیچ اتفاقی پیش نمی آمد و سفر به تایلند هیچ بار دراماتیکی برای سریال نداشت. بخشی از قسمت آخر در خانه یک ایرانی گذشت و بخشی دیگر هم به درگیری با خلافکارها اختصاص یافت. همه این صحنه ها را می شد در تهران گرفت و احتیاج به زحمت و خرج اضافی نبود.

2. 200 هزار دلار فرانک

در دیدار رامین با سردسته خلافکارها در تایلند می بینیم که او از رامین درخواست 200 هزار دلار می نماید و رامین خیلی راحت این پول را در کیف سامسونتی به خلافکارها می دهد. فرانک در هنگام مذاکره با خلافکارها به رامین می گوید این پول تمام زندگی اش است ولی پس از اینکه پولش از دست می رود، خیلی ساده و راحت با این موضوع کنار می آید و می گوید اشکالی ندارد که 200 هزار دلارم بر باد رفته است.

اگر از دست و دلبازی فرانک بگذریم، خارج کردن این مقدار پول از کشور چگونه انجام شده است؟ قطعا هر کشوری قوانین سفت و سختی برای خارج کردن ارز دارد که این سخت گیری ها در ایران به خاطر مسائل ارزی بیشتر از هر جای دیگری است. پس خارج کردن این همه پول از کشور چگونه انجام شده؟ ما که نفهمیدیم!

بعد معین نیست فرانک این همه پول را از کجا آورده است. او در جایی می گوید شوهر سابقش حسابش را بسته، پس او چطور توانسته صاحب این همه گردد؟ او که 200 هزار دلار نقد در دست داشت، چرا دیگر خود را معطل کار در آزمایشگاه نموده بود؟

3. بالا کشیدن پول رامین

رامین در همان قسمت های نخستین، کیف پر پولی از نوری به عنوان حق السکوت می گیرد و به خواهرش می دهد. تا قسمت آخر از میزان و سرنوشت پول خبر نداشتیم تا اینکه متوجه شدیم خواهر و داماد رامین پولش را بالا کشیده اند و خانه ای لوکس و لاکچری در یکی از بهترین مناطق تهران اجاره نموده اند.

اگر ارزش پول رامین انقدر بالا بود که او می توانست جای این همه بدبختی کشیدن، زودتر با این پول کاری انجام دهد و خودش را از فلاکت و بدبختی نجات دهد، پس چرا این همه سختی به خودش داد و تا تایلند سفر کرد؟

رامین که در طول سریال برای هر چیزی برنامه و نقشه ای داشت برای چنین پولی هیچ برنامه ای نریخته بود و یک بار هم نخواسته بود سراغش را از خواهرش بگیرد. خواهر و داماد رامین که خیلی نقششان در فیلم معین نیست، پس از دریافت خانه، خیلی راحت و ریلکس می گویند که حالا تصمیم گرفته اند چند سالی خوش نشینی نمایند و از فرش به عرش برسند. رامین هم که تا الان آسمان را به زمین دوخته بود، خیلی راحت از کنار این قضیه گذشت و با خنده ماجرای بالا کشیدن پولش را برای فرانک تعریف کرد.

4. عشق رامین و فرانک

رابطه میان رامین و فرانک، یکی از الکن ترین رابطه های فیلم بود. خیلی معین نشد چه رابطه ای در گذشته میان این دو نفر بوده و الان از جان همدیگر چه می خواهند. سروکله فرانک هر چند قسمت یک بار پیدا می شد، چند دقیقه ای جلوی دوربین ظاهر می شد و دوباره می رفت تا چند قسمت بعد. معلوم نبود فرانک از ادامه دادن ارتباطش با رامین چه می خواهد، پول، ماده هیپنوتیزم نماینده یا عشق؟

با وجود تمام این علامت سؤال ها در ذهن مخاطب، ناگهان عشق فرانک به رامین گل می نماید و می گوید که یک دل نه صد دل عاشق اوست و اصلا به خاطر او این همه بدبختی کشیده و تازه آن 200 هزار دلار هم فدای یک تار موی رامین. جالب اینجاست که با ابراز علاقه متعدد فرانک، رامین هیچ عکس العملی به عشق او نشان نمی دهد و همان طور که در قسمت های قبلی هم گفته بود، فرانک تنها برایش یک دوست و رفیق است.

پس از تیر خوردن فرانک، ناگهان جوانه های عشق در دل رامین جوانه می زند و او هم می گوید که عاشق فرانک است! در همین گیرودار رد و بدل کردن عشق، فرانک در گفت وگویی تلفنی از رامین می خواهد که به خاطر عشقشان کوتاه بیاید. عشقی میان این دو کاملا مصنوعی است و مخاطب به هیچ عنوان نمی تواند باورش کند. مثل اینکه هومن سیدی در آخرین قسمت مجبور شده همه چیز را ناگهانی بخیه بزند تا هرطوری شده سریالش تمام گردد.

5. هندی بازی در بانکوک

سیدی در قورباغه سعی نموده بود در صحنه هایی که درگیری و زد و خورد وجود دارد، خیلی رئال و واقع گرایانه کار کند. صحنه های درگیری سریال خیلی واقعی درآمده اند و سیدی دقت زیادی برای درست درآمدن این صحنه ها خرج نموده است. اما در قسمت آخر، وقتی رامین و دوستش در چنگال خلافکارهای مسلح گیر می افتند به طور معجزه آسایی زنده می مانند و فقط دو گلوله از رگبار گلوله ها به آن ها اصابت می نماید. یک گلوله به شکم رامین می خورد و یک گلوله هم به دست دوستش.

این مجروحیت در حالی اتفاق می افتد که خلافکارها با فاصله ای خیلی نزدیک آغاز به رگبار بستن ماشینشان می نمایند ولی جز دو گلوله تمام تیرهای این خلافکارهای حرفه ای به خطا می رود. این دور شدن از واقعیت و نزدیک شدن به سبک فیلم های هندی، بر خلاف دقت و وسواس کارگردان در قسمت های قبلی بود. اگر سیدی برای قسمت آخر همانند قسمت های اول زمان می گذاشت، رامین و دوستش باید در جریان همان درگیری کشته می شدند.

6. تخیلی شدن قسمت آخر

در 14 قسمت قبلی قورباغه، هیچ نشانه ای از تخیلی بودن سریال ندیدیم ولی باز ناگهان، سیدی در قسمت آخر تصمیم گرفت سریال را وارد فضایی ماورایی و تخیلی کند. در یکی از سکانس ها، زمانی که رامین در حیاط خانه پسرخاله فرانک نشسته، روح نوری را می بیند که در حال دادن پند و اندرز به اوست. این اتصال روحانی برای رامین چند بار اتفاق می افتد و خیلی معین نمی گردد، فلسفه کارگردان از گذاشتن چنین صحنه هایی در سریال چیست.

در صحنه های انتهای سریال هم، زمانی که رامین لحظات آخر زندگی اش را سپری می نماید، به سفری ماورایی در عالمی نامعین می رود. رامین به بچگی اش سفر می نماید و در جایی دیگر خانواده و دوستان و دشمنان مرده اش را کنار هم می بیند. باز هم خیلی معین نیست چه دلیلی برای نشان دادن این صحنه ها وجود داشته است. به نظر می رسد سیدی تصمیم داشته، چند سکانس قشنگ و زیبا در سریالش داشته باشد و تصمیم گرفته از این طریق این کار را انجام دهد.

7. کپی برداری از فیلم مگنولیا

بسیاری از منتقدان از هومن سیدی به خاطر کپی برداری از فیلم های خارجی و نداشتن ایده در فرم و اجرا خرده می گیرند. سیدی در فیلم های سینمایی اش از فیلم های خارجی زیاده ایده گرفته و سعی نموده به نوعی آن ها را در فیلمش نشان دهد. این کپی برداری در قورباغه هم چندین و چند بار رخ داد. برای مثال، فلش بک های کوتاه و بدون صدایی که در فیلم زده می شد، ایده ای بود که سیدی از سریال فلیبگ گرفت. فلیبگ یک مجموعه تلویزیونی کمدی-درام انگلیسی است که برای اولین بار در سال 2016 پخش شد.

حال اگر بخواهیم از این ها بگذریم، سکانس انتهای فیلم، با کپی برداری واضح از فیلم مگنولیا خیلی غیرمنطقی و بدون دلیل بود. فیلم مگنولیا در سال 1999 توسط پل توماس اندرسون ساخته شد و در انتها فیلم قورباغه ها از آسمان آغاز به باریدن کردند. سیدی هم در قورباغه با تکرار همین ایده، سریالش را به انتها رساند؛ تنها خلاقیت سیدی در این صحنه همین بود که در کنار قورباغه ، از ماهی هم استفاده کرد و هم زمان قورباغه و ماهی بر سر رامین باریدند.

یادداشت سریال قورباغه دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع خبرنگاران مگ نیست.

  • نقاط قوت و ضعف قورباغه؛ سریالی که نخواست سهل و ساده باشد
منبع: دیجیکالا مگ
انتشار: 22 فروردین 1400 بروزرسانی: 22 فروردین 1400 گردآورنده: sabza.ir شناسه مطلب: 1495

به "7 دلیل سرانجام بندی ضعیف قورباغه؛ ملغمه ای از فیلم های تخیلی، هندی و آمریکایی!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "7 دلیل سرانجام بندی ضعیف قورباغه؛ ملغمه ای از فیلم های تخیلی، هندی و آمریکایی!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید